امید های خرکی
امید های خرکی
مهر ماه نزدیک میشود
و این اولین سالروز نحس رفتن تو است
تویی که از تمام زنان دنیا شبیه ترین میم به مادر هستی
گاهی با خود خیال چرانی میکنم و در پس تاریک آینده ای دور نقشه ها میکشم
برای آن روزی که برگردی و دوباره در کنار هم زندگی کنیم
هر روز به خانه ما بیایی! گاهی نانی داغ برایمان بیاوری
عصر ها با مادر صحبت کنی! چایی بنوشی و بچه ها بازی کنند
آخ که چقدر نبودنت هوای این خانه را کدر کرده است
و این کوچه را جهنمی ترین نقطه این شهر !
میخواهم از اینجا بروم... میخواهم اینجا را فراموش کنم
اما میدانم که دیر روزی دوباره برای طواف روزها از دست رفته ام گذرم به اینجا میفتاد
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |